خبرگزاری حوزه | اینجا فلسطین است. سرزمین آتش و عیش، داد و بیداد، شکنجه و زندان، آه و آهن، تیر و ترور، مغصوب مظلوم که سال هاست جریان زندگی در آن غیر عادی است.
شیران آن در زنجیر و شروران در آن رها، زمین و آسمانش شب و روز خونین است و فرزندان آن هر لحظه در آتش جلادان غاصب سوختن سرخ را تجربه می کنند و خونین بال به افلاک پر می کشند.
اینجا بیت المقدس است؛ سرزمین غصب و غارت، مرد و درد، میدان هماوردی هر روزه آزادگان مرد با ظالمان نامرد، قربانگاه اسماعیلیان، ابراهیمیان و حسینیان، اینجا غزه است.
طفل زیبای سوخته، سمبل مقاومت قرن، مردان آن مرد و زنان آن رکن رکینی از رنج ودرد نبرد، خانه های آن ویران یا در تلّی از خاک دموکراسی و تمدن عصر حاضر پنهان، زنان و کودکانش از شدت فقر و درد ناشی از محاصره بی امان جلادان، تنها نامی و نشانی از زندگی در زندان را با خود دارند و جلوه ای از تکرار حکایت تلخ عطش و آتش تاریخ را.
پس سلامتان باد ای مردان و زنان فلسطین، ای قدس. ای جایگاه ادیان الهی، سلامی به بلندای تاریخ به عمق عشق و به مظلومیت مظلومان غزه، نبطیه، قلقیلیلا، کفر قاسم، دیریاسین، خان یونس رفح و جنین به گرمی خون های به ناحق ریخته تمامی آزادگان و آوارگان در مانده ی تاریخ اسلام، نه یک سلام که صد سلام، هزار سلام که سلام هی حتی مطلع الفجر.
سلام بر خاک پاک مقبره الشهدای شما که امروز موطن فرشتگان است و فردا ماوای ستارگان، سلام برشمع قامت فرزندان دلیرتان که در تاریکستان ظلم دیوهای حاکم بر جهان همچنان فروزان است و به شکستن حاکمیت دیوانگان شب پرست مشغول، سلام بر دست و زبان و بازوان الهی شما ای گرفتاران در چنگال جلادان بی شعور و آل های مزدور، دلال های بیگانگان و آلت قتاله ظالمان.
درود برشما که در جهان سرد و یخ زده از مردانگی و غیرت در جهانی که چراغ خانه ظلم سخت آباد است و خیمه های مظلومان بی ریا در ناکجا آباد زمین در باد همچون پروانه های بی قرار به شوق ازادی و ایمان که در آتش هوا پرستان دجال می سوزید و غبار و غربت از اسلام اصیل و فرزندان راستین آن می زدایید و سندی می گردند بر رسوایی دنیای نامردان بی درد.
حاکم بر جهان، دنیایی که با همه تفرّعن های تمدنی اش نه تنها دوباره به جاهلیت گذشته ی خود باز گشته است و هر روزه بر دامنه ی تئوری پوچ و ظالمانه (انصر اخاک ظالما او مظلوما) و رفتار وحشیانه خود می افزاید بلکه با تعریف جعلی که از جرم و مجرم ارائه می دهد. چنان ماهرانه جای مجرم و مظلوم را عوض کرده و ظالم را برمسند عدالت و قضاوت می نشاند که شیطان هم به خیالش نمی رسد و در چنین بازار آشفته ای که ساخته اندیشه مریض مزدوران وابسته به اوست داد خواهی گناهی سنگین تلقی می شود، دفاع، خشونت نام می گیرد و مقاومت، تروریست معرفی می گردد. کسی هم نیست بگوید: چگونه حق خواهی و دفاع جرم می شود؟ و عدالت طلبی مستوجب جریمه اما غاصبان و جلادان صهیونیستی سراپا جرم پاداش صلح می گیرند!
چگونه نا کسان انسان نمای حاکم بر جهان و حامیان چشم و گوش بسته صهیونیست ها پاسخ این همه ساختار شکنی در حمایت از ستم را در پیشگاه تاریخ خواهند داد؟
مگر پاسخ آه، آتش است و جواب ناله، تیر و تخریب؟ مگر هزینه فریاد شلاق است و اسارت و اعدام ؟
ای رسوایان راستین تاریخ، آخر در کدام قاموس، کدام دین، کدام وجدان؟ چنین ظالمانه حکم رانده اند و به شمشیر دوانده اند جز در قانون جنگل که شما با کمال وقاحت و بی شرمی پیشتاز اجرای آن شده اید.
کجایید ای ناتوانان بی منطق؛ ای دیوهای بی درد ای سنگ های سخت و سرد ای سردمداران پر ادعای حقوق بشرزور گویان دروغگو، رسوایان وابسته به دلار های نفتی شیوخ عرب.
چرا همه لال شده اید؟
مگر شما نبودید که همیشه ازکاه کوه و از کوخ کاخ ساخته اید؟ سنگ دفاع از آزادی ملت ها را به سینه کوبیده اید؛ صد البته برای فریب ملت ها تا ماهی مقصود را شکار کنید. ترفندی که خواجگان عالم هم به دروغ بودن آن پی برده اند، پس بهوش ای مجاهدان نام آور نستوه که از تبلیغات شوم حامیان ستم که در صدد تسخیر افکارو تزلزل ایمان تو هستند مرعوب یا فریفته نشوی و راه پر هزینه جهاد و شهادت را ترک نکنی که به دریوزگی حتمی و بردگی تدریجی می افتید.
به طرح های ذلت بار حاکمان بی غیرت عرب، افتادگان در بستر عیش و عشرت که به شعله کبریت بی خطر می مانند اعتنا مکن. باور کن آنان شریک العقیده با دشمن و مخالف العقیده با تو اند. قصدی جز خلع سلاح و تسلیم تو به خصم ندارند همان که امروزه درست دیده ای آخر چگونه می توان به حاکمانی که گویا هیچ رسالتی جز مزدوری برای دشمن نمی شناسند اعتماد کرد آیا آنان که گاه با سکوت و گاه با دست دادن با دشمن بر زخمهای کهنه تو نمک می پاشند آنها که تا کنون در برابر همه ستم هایی که بر شما رفته است چنان وانمود میکنند که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است.
آنها که دائم بساط تفرقه و تسلط دشمن اسرائیلی را پهن کرده اند انسانند؟ بهوش که امر خدا را از یاد مبری; فذرهم یخوضوا و یلعبوا حتی یومهم الذی یوعدون. حدیث مرگ و ننگ، عزت و ذلت، سازش و ستیز، داستان همیشگی انسان های مظلوم تاریخ پایان یافتنی نیست پس شعار هیهات من الذله این اکسیر شرافت و عزت را هرگز فراموش نکن و همچون شیری دلاور استوار و ثابت قدم تا براندازی ریشه تجاوز بتاز. بازار خود فروشان مذاکره است و سازش، سیره ی آزادگان با غیرت جهاد است و جان دادن پس محمود عباس و محمد دحلان[۱] مهره های دست آموز استعمارگران را واگذار (فذر هم فی خوضهم یلعبون) تا به وقتش.
دشمن اگر چه راحت می تواند نانت را از دستت بگیرد و سفره زندگی ات را خالی کند زنان و کودکان و مردانت را قتل و عام کرده، بیمارستان ها را به آتش کشد و بیماران را بسوزاند اما چگونه می تواند سلاحت را در غلاف بی غیرتی فرو کند و نا خواسته تو را به بازی با آتش و فرو رفتن در شعله های آن وادارد.
او هرچند می تواند خانه ات را خراب کند درختان زیتونت را بخشکاند گند مزارت را به آتش کشد و فرزندانت را به مسلخ و شکنجه برد اما شهادت و آرزوی شهادت این موروث مقدس نیاکانت را که قرآن در دلتان نهاده است چگونه خواهد ربود. بگذار پیراهنت را پپوشند و بسترت را بفروشند تا مجبور شوی عریان، بی خانه و خانمان در بستر خاک نمایی از زندگی و نه زندگی را به نمایش نهی اما کینه و تنفر از دشمن غاصب این نعمت بزرگ الهی را هر گز نمی توانند از تو بگیرند.
بگذار نانت را از میان زباله ها بجویی و یا از گرسنگی بمیری و تمام شوی که سرنوشت مجاهدت ها همیشه عجین با چنان مخاطره هایی تلخ بوده است اما سلاحت سنگ، فلاخن و موشک و پهباد را هرگز بر زمین نگذار که نابودت می کنند.
نگران نباش حتی اگر صهیونیست های خونریز آخرین تکه خاک کشورت را هم از دستت بگیرند و بیرحمانه مردم آن را شهید، آواره و جوانان با استقامت آن را به کنج زندان افکنند، به سگ هایشان در ظرفهایتان غذا دهند، دام ترس و ترور وحشت را بر سراسر بام های شهر و دهکده ات بگسترانند و غزه را هم مانند جنین، طول کرم، کفرقاسم و دیر یاسین به آتش کشند آیا قادر خواهند بود اراده آهنین تو را در پایبندی به جهاد و شهادت سست و نابود کنند؟ هرگز.
آگاه باش آرزوی دشمن آشتی و سازش با توست به این پوچ ترین تئوری تاریخ قرن اعتنا مکن که رسوا می شوی چه صلح مظلوم با ظالم بی معناست، پذیرش ذلت است و تحمل ستم، پس شعار حی علی السِلاح را در تقویت موشک هایت که ضامن عزت و اقتدار تو است از دست مده که قافیه حیات را می بازی. داستان دانه و دام حکایت همیشگی جلادان خون آشام را از یاد مبر و برای کسب دانه دام های پیدا و پنهان را نادیده نگیر که راه نجات را بر تو خواهد بست.
مبادا در گیرو دار قیل و قال های سیاسی گرفتار آیی و دستان نبرد را تسلیم نا مردان بی درد نمایی و به امید حمایت واهی زالو های خونخوار جهانی قافیه شعرهای عزت و شعار های عظمت را در پای آنها قربانی کنی که چاه ویلی است عمیق و سوزان دستور خدا را هیچگاه از یاد مبر: فلا تطع الکافرین.
قاعده ی مسلم «الدهر یومان» را همیشه به خاطر داشته باش که از «عَلیَک تا لَک» راهی نیست دل به خدا سپردن و تن به دریای آتش خون دادن سرنوشت محتوم همه ی مظلومان تاریخ را از یاد مبر که سر انجام دادار بینا و توانا داد شما را از ستم پیشگان ضعیف و نابینا خواهد ستاند.
چشم از حقوق بشر این بی محتوا ترین واژه عصر حاضر بر گیر، به دمو کراسی معنا شده در افغانستان، یمن، سوریه و غزه که سوزاندن وکشتن هزاران زن و کودک بی گناه و تخریب خانه ها را در پرونده دارد نگاه کن.صلاح امروز شما در سلاح است و بزم شما در رزم پس سلاحت را همیشه اماده دار و شعار «حَیِّ عَلَی السِلاح صاحی صاحی»[۲] را بخاطر بسپار که مرکب پیروزی تنها از دل همین کوچه تنگ می گذرد.
هیچگاه تنگ نظر مباش و تنها به روز های سیاه خودت نگاه نکن، به اوضاع پر رعب و وحشت دشمن هم چشم بیانداز و این حقیقت را باور کن که: یوم المظلوم علی الظالم اشد من یوم الظالم علی المظلوم است.
یقین بدان ما دوستان وهمدردان نو در این مملکت مظلوم ستیزنده با سردمداران ظالم جهانی ایران همواره دست دعا و نفرین بالا داشته و برای پیروزی شما و شکست دشمنانتان خدا را سوگند می دهیم. که فرمان مولای عالمیان امام رسولان نصب العین همیشه ماست. کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا که انسانیم و نبرد همیشگی با ظالم و حمایت دائم از مظلوم، وظیفه ی انسانی است.
استمداد از ستمگران و دست به سوی حامیان ظلم، مسیحیان صهیونیست (آمریکا، انگلیس و فرانسه) بلند داشتن ظلمی است بزرگ که سرانجامش سوختن است و هیچ شدن. به هوش که در جنگ با ظالم خود سوزی نکنی :ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار.
از چنگ ودندان نشان دادن های وحشیانه دشمن صهیونیستی ترس و هراس به خود راه مده که مسلمانی و مؤمن، و در فرهنگ مسلمانی این دو فاقد اعرابند و خالی از اعتبار: ولاتهنوا ولاتحزنو وانتم الاعلون ان کنتم مومنین. حتماً می دانید حماسه و رشادت های تحسین برانگیز ۲۲ روزه(۲۷ دسامبر ۲۰۰۸) شما در غزه ترفند های پیچیده دشمن تا دندان مسلح را چنان درهم پیچید که نه تنها شعار از نیل تا فرات را به بایگانی تاریخ سپرد که به دیوار کشی اطراف خود روی آورد و اینگونه خاک بر آتش خود افکند، این بار نیز تکرار همان حماسه هاست.
احسنت و آفرین بر شما و درود بر پدران و مادران شما. آگاه که همیشه خورشید از درون شب تار بالا می آید و بانگ سحر ازدل تاریکی بیرون می زند و سیاهی شامگان را می زداید، همان که امروز در فلسطین طلوع دلنوازانه اش آشکار است.پس نگران نباشید از اینکه صفحات تاریخ کشورتان همچون گذشته با خون شما و نیاکان مظلوم شما شسته شود که شب های سرد دیر پای زمستان هرگز جاودان نخواهند ماند.
گرچه دشمن غاصب با بوق کرناهای فراوان خود را خواستار صلح وخواهان همزیستی مسالمت آمیز با اعراب و تو را خشونت جو معرفی می کند و اینگونه امیران و شاهان شعبده بازعرب خائنان خانه توحید، خادمان کاخ سفید تاجران کهنه تکفیر را بازی داده و به تطبیع و همراهی خود وا داشته است گره بر باد زدن و سر در برف فرو کردن، از اتهام مسخره خشونت طلبی استعمارگران نگران مباش.
صبرپیشگی را هرگز رها کن صبر و ظفر پیش و پی همند صبور باش و جسور، قطار پیروزی در راه است که وعده ی خداست و آینده روشن از آن شماست شما پیروزید، یمن و انصار الله پیروز است و نیجریه ی مجاهد قهرمان شیخ ابراهیم زکزاکی و یارانش و... پیروزند زیرا "منجنیق آه مظلومان به صبح ـ سخت گیرد ظالمان را در حصار" و شما ای دلیران و قهرمانان بی نام و نشان غزه و یمن، حتما غالبید که مظلومید و مجاهد و این یعنی اهرم پیروزی در دستان توانمند شماست پس بمانید و بتازید که ریشه ظلم و ظالم در حال قطع شدن است همان که صدایش در همه جا به گوش می رسد، همانکه وعده خداوند است. فقطع دابرالقوم الذین ظلموا "[۳]، یقین داشته باشید حاکمیت شب شکسته خواهد شد و زنگار غم از دل های شما و فرزندانتان زدوده می شود.
غنچه شور و شادی در سرزمین دلهایتان می شکفد فردا سنبل های سبز وزیتون شاد می شوند چشم ها وچشمه ها می خندند پدران وپسران وبرادران به هم می رسند فرداکبوتران مهاجر دوباره باز خواهند گشت، به بام های سرزمین زیتون به مزار شهیدان مظلوم به خیابان ها و خانه های دوباره آباد شده قدس، به یمن به...نگاه خواهند کرد و پرچم پیروزی را در جای جای آن بلند خواهند داشت و توسن آزادی و عدالت را در همه جای آن خواهند راند و آن گاه چه زیباست سرود آزادی سر دادن. شب رفت صبوح آمد، غم رفت فتوح آمد، خورشید درخشان شد، تا باد چنین بادا . ان شاءالله
به قلم: حجت الاسلام حسن متقی